چکیده
|
ازدواج از جنبه جامعه شناختي, داراي ساختار, ماهيت, كاركرد و پيامدهاي اجتماعي پيش بيني شده و پيش بيني نشده مثبت يا منفي, آسيب زدا يا آسيب زا است كه كنش و واكنش اجتماعي اعضاي جامعه و ساختارهاي اجتماعي را متأثر مي سازد. نويسنده در ابتدا با تعريفي از مفاهيم كليدي مقاله همچون ازدواج, خانواده, نظريات خانواده در دوران نوين را مطرح كرده, به اعتقاد نويسنده در جامعه شناسي دو ديدگاه در مورد خانواده مطرح است ديدگاه اول بر مطلوبيت خانواده تأكيد كرده و آن را به صورت گروهي خاص و ويژه در نظر مي گيرد.\r\nديدگاه دوم هم بر ارتباط متقابل جامعه و خانواده تأكيدكرده و بازتاب شرايط تعارضي جامعه در خانواده را حائز اهميت مي داند.\r\nدر ادامه, مقاله با بررسي آثار سازنده ازدواج بر فرد ادامه مي يابد اين آثار عبارتند از: تكميل, تسكين, توليد نسل, احساس شادكامي, كاهش ارتكاب جرم, تقويت جنس و جنسيت, تقويت و تثبيت مردانگي, كسب موفقيت, مشاركت اجتماعي و سخاوت و نوع دوستي.\r\nنويسنده همچنين ازدواج و خانواده را در دوران نوين و صنعتي و دوران گذشته و معاصر ايران بررسي كرده, در ادامه تغييرات كمي و كيفي ازدواج در دوران معاصر بيان شده, با توجه به اطلاعات و آمار موجود تعداد و درصد ازدواج نسبت به جمعيت جوان در چند ساله اخير, يعني در فاصله سال هاي 80-1375 روندي رو به افزايش داشته است, بطوري كه از 2/8 درصد به 3/02 درصد رسيده است. نويسنده سپس انگيزه ازدواج و الگوهاي همسر گزيني و الزامات ازدواج را در اين زمينه نام برده, به اعتقاد نويسنده عواملي نظير تحصيل, شغل, ثروت و دارايي, زيبايي و قابليت هاي فردي نسبت به عواملي چون آبروي خانوادگي, اسم و رسم, تبار و منزلت اجتماعي, تدين و اخلاق ديني و سنتي از اهميت بيشتري برخوردار گرديده است.
|