چکیده
|
در ميان عوامل مختلفي که در ظهور فمينيسم نقش داشتهاند, مسيحيت مهمترين نقش را ايفا کرده است, نظام الهيات مسيحي داراي ماهيتي کاملاً جنسيتي است و نگرش منفي به زن را القاء ميکند. شاهد اين مدعا, آموزههاي الهيات مسيحي و به طور خاص آموزههاي مربوط به زنان است که در آراء و انديشههاي فلاسفه, متکلمان و متألهان مسيحي و آباء کليسا به طور برجسته و بارزي نمودار است. اين نوشتار در راستاي بحث از خاستگاه اصلي جنبش زنان, پس از بررسي آراء انديشمندان مسيحي قرون اوليه و ميانه در شماره پيشين نوشتار, به بررسي اهم مواضع و رويکردهاي تبعيضآميز جنسيتي متفکرين مسيحي از دوره رنسانس تا عصر حاضر ميپردازد. بررسي اين مواضع, عمق کينهورزي مسيحيت با جنس مونث را آشکار کرده و نشان خواهد داد که فمينيسم مواجهه طبيعي زن غربي با آموزههاي زن¬ستيز مسيحيت است.
|