چکیده
|
نويسنده پس از اشاره به حديثي از پيامبر اسلام(ص) در مورد احترام به زنان, وضعيت و جايگاه زن در طول تاريخ و اديان گذشته را مرور كرده است. وي در نگاهي گذرا به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان, ابتدا روند شكل گيري, اهداف و مفاد 1 و 2 كنوانسيون را بررسي كرده و سپس بنيان هاي فكري و آبشخورهاي كنوانسيون از قبيل بنياد حقوق بشر و تشابه و يكنواختي كامل در حقوق زن و مرد را تحليل نموده است.\r\n\r\nوي ناديده گرفتن مبداء جهان هستي, فرجام انكاري, لذت گرايي و حق محوري را بعنوان ويژگي هاي نظريه حقوق بشر مطرح كرده و ديدگاه اسلام را درباره اعتبار و ارزش هاي حقوق بشر غربي, توضيح داده است. همچنين فرضيه ها و نظريه هاي چند تن از دانشمندان غربي مانند فرضيه تفاوت هاي ساختاري زن و مرد, عدم تأثير تفاوت هاي تكويني در تصريح و عارضي دانستن تفاوت هاي زن و مرد را بررسي كرده است.\r\n\r\nدر پايان حقوق و تكاليف را توضيح داده و حق شرط را بر اساس بند يكم از ماده دوم كنوانسيون حقوق معاهدات تعريف و تبيين نموده است و نيز برخي از مغايرت هاي مفاد كنوانسيون را با نص صريح قرآن و احكام و مقررات شرعي برشمرده و به ارائه پاسخ به بعضي شبهات طرفداران الحاق پرداخته است.
|