چکیده
|
بزهکاري کنشي است مبين ضعف تعلق جمعي رسمي در نتيجه نارسايي تفکيک پذيري اجتماعي و عدم توازن تمايل جامعه شيدايي - جامعه ستيزي در شخصيت کنشگر. بر اين اساس, بزهکاري براي تبديل بحران و تنش برخورد فرهنگ رسمي و غير رسمي با اتکا به وجه غير رسمي آن به نفي فرهنگ رسمي مي پردازد تا هويت جديدي در تعلق به گروه هاي جديد کسب نمايد از اين رو, پژوهش حاضر پس از طرح موضوع بزهکاري نوجوانان تهراني و مرور ديدگاه هاي معطوف به آن, در صدد تبيين عوامل مؤثر بر اين پديده اجتماعي برآمده و مي کوشد بدين طريق به مشارکتي علمي نائل آيد و ارتباط اختلالات کارکردي خانواده, مدرسه, گروه همسالان و بزهکاري نوجوانان تهراني را بررسي کند.\r\nدر اين مقاله نظريه نظام اجتماعي تالکوت پارسونز به عنوان کاراترين نظريه جامعه شناختي براي تبيين مسأله بزهکاري نوجوانان برگزيده شده است. بر اين اساس فرضيه پژوهش مدعي است بزهکاري نوجوانان مبتني بر اختلالات کارکردي خانواده, مدرسه و گروه همسالان بوده, بطوري که اين وضعيت در ارتباط با عواملي چون اختلالات کارکردي قشر بندي خانوادگي و تمايلات نيازي, نوجوانان بزهکار را از همنوايي بازداشته است. يافته هاي تحقيق نشان مي دهد چگونه اختلالات کارکردي خانواده, مدرسه و گروه همسالان در سپهر اختلالات کارکردي قشر بندي خانوادگي و تمايلات نيازي شخصيتي به تنسيق شرايط بروز بزهکاري نوجوانان مي انجامد. بالاخره نتيجه گيري تحقيق نشانگر آن است که رابطه فرد و ساخت اجتماعي مبين مسأله چگونگي تبيين عملکرد فرد توسط ساخت ها, کيفيت آفرينش ساخت ها و محدوديت هاي ساختي منتج از استقلال ظرفيت هاي کنشي افراد مي باشد. در اين تحقيق بر مبناي اين نگاه به بزهکاري نوجوانان, آشکار مي شود که چه سان اختلالات کارکردي کارگزاران جامعه پذيري نخستين در حد واسط اختلالات کارکردي قشر بندي اجتماعي و تمايلات نيازي خرده نظام شخصيتي به بروز بزهکاري در ميان نوجوانان تهراني منجر مي شوند.
|