چکیده
|
زن به عنوان نيمي از نفس انسان كه آفريده خداوند است وظيفه او در زمين, در عرصه حيات آدمي نقشي سازنده و جايگاهي بس ارجمند است. زن به همراه نيمه ديگر, يعني مرد, و با ياري جستن از استعدادهاي بسيار و گاه منحصر به فردي كه خالق دانا در طبيعت او به وديعت نهاده, جاده پر پيچ و خم زندگي را مي پيمايد, تا سرانجام نقش در خور و شأن شايسته خويش را دريابد و به كمال سزاوار خود نايل آيد.\r\n\r\nدر اين مقاله سعي شده با تعريفي از شخصيت, شخصيت داستاني و مراحل خلق شخصيت در داستان و رمان اين نكته بررسي شود كه اصلاً هدف از وجود زن و شخصيت او در قرآن و قصه هاي آن چيست؟ آيا مقصود قرآن از اين كار, در راستاي همان هدف اصلي و عالي, يعني غرض ديني است, يا هدف ديگري را دنبال مي كند. به اعتقاد نويسنده روش قرآن, در بيان قصه ها, منحصر به فرد و بيگانه با برخي روش هاي معمول در قصه هاي ادبي و دست نوشته انسان است. سرگذشت ها و صحنه ها, به اجمال و اختصار و گاه بدون ترتيب زماني اتفاق مي افتد. در اثناي يك قصه, قصه ديگري بيان مي شود, و يا مفاهيم و حقايق و موضوعات عقيدتي و اخلاقي و شرعي و هستي شناسي, عرضه مي گردد. اين روش مخصوص و غير معمول, قصه هاي قرآن را دگرگون ساخته, هويتي خاص به آن ها مي بخشد. سپس نويسنده در پايان مقاله, به برخي از خصوصيات و ويژگي هاي شخصيتي زنان, در قصه هاي قرآني پرداخته, آن ها را بررسي مي كند اين خصوصيات عبارتند از: اختيار و آزادي عقيده, حكومت و زمامداري, هوسبازي و تكبر, ترس و حفظ آبرو, همسر خواهي و عاطفه مادري.
|