عنوان
|
تأثیر تصوف در منظومههای عاشقانه |
تعداد صفحات
|
27 |
نویسنده
|
مرتضی میرهاشمی - معصومه سیمچی - حبیب الله عباسی - بهادر باقری |
مشخصات نشریه
|
فصلنامه عرفان اسلامی (نامه ادیان و عرفان سابق) - دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان - مصوب دانشگاه آزاد سال 15 پیاپی 57 |
تاریخ انتشار
|
پائیز - 1397 |
درجه علمی
|
علمی - پژوهشی |
محدوده صفحات
|
39-13 |
زبان
|
فارسی |
کلید واژه
|
عشق عاشق تصوف صوفیه منظومه عاشقانه داستان عاشقانه سالک
|
چکیده
|
تصوّف، که از آن میتوان به عنوان یکی از عوامل مهم اجتماعی و فرهنگی یاد کرد، از قرنهای نخستین در جامعۀ اسلامی شکل گرفت و به سرعت رشد کرد. با سنایی وارد عرصۀ ادبیات شد و آثار برجسته ای در این حوزه چه به صورت نثر و چه از نوع آثار منظوم پدید آمد که مثنویهای عطار و مولانا از جملۀ آنهاست. تحت تأثیر این آثار و با توجه به غلبۀ روح و فرهنگ تصوّف در فضای اجتماعی قرون هفتم، هشتم و نهم، داستانهای عاشقانۀ عصر نیز که به دلیل نگاه عاطفی و احساسی آنها بیش از سایر داستانها مورد توجّه بوده اند دگرگون گشته، ضمن حفظ برخی ویژگیهای آثار پیشین، آب و رنگ تازه ای به خود گرفتند. در این نوشتار برآنیم تا با بررسی برخی از برجسته ترین منظومه های عاشقانۀ این قرون یعنی هشت بهشت امیر خسرو دهلوی (قرن هفتم)، جمشید و خورشید سلمان ساوجی و همای و همایون خواجوی کرمانی (قرن هشتم)، و لیلی و مجنون مکتبی شیرازی (قرن نهم)، عناصر مشترکی را که بیانگر تأثیرپذیری پدیدآورندگان این آثار از اندیشه های صوفیّه است، استخراج کرده و مورد مطالعه قرار دهیم. نتایج پژوهش بیانگر این معناست که این اثرپذیری تنها به تحول شخصیتهای داستانی و صفات و رفتار آنها محدود نگشته بلکه واژگان و تعابیر عاشقانه نیز چه بسا تحت تأثیر تصوّف بار معنایی گسترده تری یافته اند؛ به عبارتی میتوان اذعان کرد که عشق زمینی و مجازی در این داستانها به پاکی و بلندای عشق آسمانی ارتقا می یابد و عشق و عرفان آنچنان در هم آمیخته و به هم پیوند میخورد که نمیتوان حدّ و مرز مشخصی برای عاشقانه یا عارفانه بودن آنها تعیین نمود.
|