عنوان
|
خشونت علیه زنان در رمان جای خالی سلوچ و رمان گودان |
تعداد صفحات
|
25 |
نویسنده
|
کیومرث رحمانی - سوبهاش کمار |
مشخصات نشریه
|
فصلنامه پژوهش ادبیات معاصر جهان (پژوهش زبانهای خارجی سابق) - دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران - علمی پژوهشی شماره 1 |
تاریخ انتشار
|
بهار و تابستان - 1396 |
درجه علمی
|
علمی - پژوهشی |
محدوده صفحات
|
181-157 |
زبان
|
فارسی |
کلید واژه
|
دنیا خشونت علیه زنان ادبیات داستانی ادبیات معاصر ادبیات هند ادبیات ایران رمان جای خالی سلوچ رمان گودان خشونت پنهان خشونت آشکار مرگان
|
چکیده
|
داستان پردازي و قصه گويي در سرزمين هند سابقه اي طـولاني دارد. آثـاري چـون پـنج تنتـرا كـه از داستانهاي مهم در تاريخ كهن هند به شمار ميروند و شهرت جهاني دارند، از اين دسته انـد و نثـر فارسـي اگرچه پس از شعر در ادبيات فارسي پديد آمد، اما تا دوران معاصر به دلايـل مختلـف، شـعر از نثـر پيـشي گرفت. نخستين دليل اينكه چرا در ايران نثر از نظرگاه ادبي كمتر به پاي شعر ميرسد شايداين امر باشد كه آنچه در ادبيات اقوام ديگر غالباً اختصاص به نثر دارد و عقايد حكمي و تعاليم اخلاقي و قصه و داستان از آنجمله است، در ايران در شعر تجلي يافته است و آثاري چون بوستان و مثنوي ليلي و مجنون و خـسرو و شيرين، نشانه هايي از انجام وظيفه نثر به وسيله ي شعر است و از آنجا كه اين آثار منظوم از زيبايي و روانـي قابل ملاحظه اي برخودار بوده اند، نثر فارسي از توجه به اينگونه آثار بازمانده است و لاجـرم در مقايـسه بـا شعر قلمرو محدودي يافته است. با اينوجـود ادبيـات نثـر معاصـر فارسـي در حـوزه ي ادبيـات جهـاني و
بالاخص ادبيات تطبيقي- چه درون مرزي و چه برون مرزي- داراي جايگاه خاصي اسـت. دولـت آبـادي و پرم چند از داستان نويسان واقع گرا (realist) در دوره ي معاصر ادبيات ايران و هند هـستند كـه در زمينـه ي داستان كوتاه، رمان، نمايشنامه و غيره آثار برجسته اي از خود به جا گذاشته انـد. ايـن مقالـه كوشـش دارد بـا بررسي و تحليل آثار و دامنه ي نفوذ و تأثير دو نويسنده، جايگاهشان را در ادبيات داستاني معاصر دو كـشور مشخص كند. روش پژوهش در اين مقاله توصيفي- تحليلي است كه از استقصاء در متنهـاي داسـتاني دو نويسنده، بهويژه جاي خالي سلوچ و گودان و با استناد به آراء و نظريات منتقدان دربارة اثرگـذاري آنـان در ديگران و تحليل اين اظهارات، نقش و جايگاه اين نويسندگان را ترسيم ميكند. مقاله حاضر نشان مـيدهـد كه هر دو نويسنده رويكرد مشابهي به مقاومت در برابر ظلم داشته اند.
|