عنوان | تحلیل فمینیستی گفتمان و توازن قدرت در رمان شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل بر پایه نظریه کنشهای گفتاری جان سرل |
تعداد صفحات | 22 |
نویسنده |
|
مشخصات نشریه | فصلنامه مطالعات زبان و ترجمه - دانشگاه فردوسی مشهد - علمی پژوهشی سال 49 شماره 2 |
تاریخ انتشار | تابستان - 1395 |
درجه علمی | علمی - پژوهشی |
محدوده صفحات | 44-23 |
زبان | فارسی |
کلید واژه | فمینیسم تحلیل گفتمان تحلیل فمینیستی انتقادی گفتمان کنش گفتار کنشهای گفتاری سرل رمان شمال و جنوب جان سرل الیزابت گاسکل |
چکیده |
مطالعۀ جایگاه زنان در قرن نوزدهم انگلستان با بررسی گفتوگوهای رمان شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل بر مبنای نظریۀ کنش گفتارهای جان سِرل و شاخصهای مؤثر بر آنها نشان میدهد زنان، علیرغم قوانین حاکم بر مراودات اجتماعی و با حفظ شئونات رفتاری دوران خود، از زبان برای بهبود موقعیتشان بهطور غیرمستقیم بهره بردهاند. نورمن فرکلاف معتقد است ایدئولوژی غالب بر جامعه بهشکلی چهرۀ منطقی و طبیعی بهخود میگیرد که گفتمان قدرت در دست گروه حاکم باقی بماند؛ اما بررسی زبانشناختی-فمینیستی آشکار میسازد که همسو با نظریۀ دبورا تانن، کلام و رفتار زنان بیشتر از آن که نشاندهندۀ شخصیت درونی آنها باشد، حالت نمایشی دارد. قهرمان زن در نمونۀ گفتوگو های بررسیشده غالباً تغییراتی در انتخاب کنش خود ایجاد مینماید تا در توصیف ذهنیت شخصیاش موفق به ایجاد تأثیر قابل قبول در مخاطب شود. در پایان رمانهایی نظیر شمال و جنوب، علیرغم سکوت و فروتنی شخصیت زن در پایان داستان، دیدگاههای وی طی فرآیندی متشکل از تأثیرهای پیدرپی، به قهرمان مرد داستان منتقل شده و در تصمیمها و رفتار اجتماعی بعدی مرد نمود آشکاری دارد. چکیده مبسوط 1- مقدمه بررسی فمینیستی و سبک شناسانه رمان انگلیسی قرن نوزده شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل با استفاده از نظریه کنش گفتگوهای جان سرل نشان می دهد که علیرغم قوانین محکم حاکم بر رفتار و گفتار زنان با جنس مخالف در این دوره، زنان با بکارگیری مبتکرانه و زیرکانه زبان قادر بودند بر شرایط مدیریت کنند و قدرت را در اختیار بگیرند. ٢- فرضیه ها طبق تئوری جان سرل، زبان از کنش هایی با اهداف خاص و پیرو قوانینی مشخص تشکیل شده است. سرل کنش گفتارهای خود را به پنج گروه تصریحی، جهت بخش، تعهدی، بیانی و اعلامی تقسیم می کند. نظریه او همچنین شامل تعاریفی چون کنش گفتارهای غیر مستقیم، تاثیر بیانی واقعی، سویه انطباق میان زبان و واقعیت، و شاخص های منظوری می باشد. نورمن فیرکلاف معتقد است در تبادلات کلامی، همواره نزاع بر سر قدرت وجود دارد. از نظر وی، انواع مختلفی از کشمکش ها بر سر قدرت میان گروههای اجتماعی همچون مردان و زنان، نژادها و اقوام، کنترل کنندگان و کنترل شده گان وجود دارد که در نظام اجتماعی لازم و طبیعی هستند. از سوی دیگر، سبک شناسان فمینیست مانند دبورا تانن در مورد مساله هویت زنان و توازن قدرت ناشی از مراودات اجتماعی نظریه پردازی کرده اند. تانن معتقد است که نحوه سخن گفتن بیشتر از آنکه به شخصیت درونی فرد بستگی داشته باشد، نوعی نمایش است و در نتیجه رفتار وی نشان دهنده ذات واقعی اش نیست. ٣- اهداف فرضیه ابتدایی این مقاله این است که در بسیاری از رمان های انگلیسی دوره ویکتوریا شاهد قهرمانان زن جوان و مستقلی هستیم که با مردان منطقی و با تجربه تر از خود وارد بحث و جدل های مختلف همراه با سوء تفاهم می شوند و در گذر وقایع و پایان داستان زنان ظاهرا به اشتباه بودن قضاوت های خود پی می برند. این تحقیق بجای بررسی کلی، گفتگوهای خاص بین شخصیت های زن و مرد با هویت های مختلف و توازن قدرت متغیردر موقعیت های مختلف داستان را تجزیه و تحلیل می کند. مطالعه گفت و گوهای دو شخصیت اصلی رمان شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل با بکار گیری تئوری های کنش گفتار سرل منجر به پی بردن به نکات کلی در مورد هویت و نسبت قدرت شخصیت ها است که قابل قرار گرفتن در چارچوب فیرکلاف و تانن نیز می باشد. ٤- بحث و بررسی کنش گفتارهای مارگارت (شخصیت زن رمان) در ابتدا شامل تعداد زیادی کنش گفتار بیانی است که در آن ها احساسات و نظرهای خود را ابراز می دارد اما همین کنش های بیانی بصورت غیر مستقیم، تصریحی یا جهت بخش هستند و عکس العمل شنونده را خواستارند. آنها به این دلیل که سویه انطباق کلام به جهانی دارند قصد مند هستند و موفقیتشان مشروط است. از آنجا که آقای تورنتون (شخصیت مرد داستان) تشخیص می دهد که مارگارت تنها افکارش را در میان نمی گذارد بلکه هدف وی بهبود بخشیدن به شرایط کارگران است و تورنتون حتی پس از رفتن مارگارت از شهر میلتون اصلاحاتی در کارخانه اش اعمال میکند، برداشت مورد نظرمارگارت بوقوع پیوسته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که شخصیت زن ارتباط بین بیان و ایدئولوژی را کم رنگ و نامحسوس می کند و به این وسیله قدرت را در دست می گیرد و ایدئولوژی خود را برای مرد منطقی و طبیعی جلوه می دهد. ٥- یافته ها و نتیجه گیری در پایان داستان، علیرغم مطیع بودن ظاهری شخصیت زن و کم صحبت بودن وی در مقایسه با شخصیت مرد، در حقیقت تغییری در موازنه قدرت بین آنها رخ داده است که ناشی از هدایت کردن هوشمندانه مرد با القائات و کنش های طفره ای و بکارگیری خاص کنش گفتارهاست که باعث می شود بارها برداشت مورد نظر خود را بوجود بیاورد و مرتب به تاثیر بیانی دلخواه برسد. نحوه گفتار او، بقول دبورا تانن، بیشتر از آنکه نشان دهنده شخصیت درونی او باشد، حالت نمایشی دارد. |
کد مقاله | 26320 |
تعداد بازدید | 349 |
|