عنوان
|
تحلیل اجتماعی مزاحمتهای خیابانی و واکنشهای انفعالی دختران نسبت به آن (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه مازندران) |
تعداد صفحات
|
31 |
نویسنده
|
طاهره لطفی خاچکی - محمد اسماعیل ریاحی |
مشخصات نشریه
|
فصلنامه رفاه اجتماعی - دانشگاه علوم بهزيستی و توانبخشی، گروه پژوهشی رفاه اجتماعی - علمی پژوهشی سال 16 شماره 1 پیاپی 60 |
تاریخ انتشار
|
بهار - 1395 |
درجه علمی
|
علمی - پژوهشی |
محدوده صفحات
|
261-231 |
زبان
|
فارسی |
کلید واژه
|
دانشجویان دختر خشونت علیه زنان مزاحمت خیابانی مزاحمتهای خیابانی برای زنان مردسالاری کلیشههای نقش جنسیت خشونت علیه دختران واکنش به مزاحمت خیابانی دانشگاه مازندران واکنش انفعالی
|
چکیده
|
مقدمه: خشونت علیه زنان از دیرباز در جوامع مختلف صرف نظر از هر گونه طبقه، مذهب و نژاد وجود داشته است. یکی از اشکال خشونت علیه زنان که توسط افراد غریبه، در بیرون از محیط خانواده و در مکانهای عمومی رخ میدهد، مزاحمتهای خیابانی است. مزاحمتهای خیابانی بهعنوان نوعی از خشونت علیه زنان که جنسیت زن را مورد تحقیر قرار میدهد، یکی از آشکارترین جنبههای آزار جنسی در سطح عمومی جامعه است. این نوع از خشونت، میتواند پیامدهای منفی متعددی هم برای زنان قربانی (به شکل افزایش آسیبها و اختلالات جسمی و روانی) و هم برای جامعه (به شکل محروم شدن از فعالیتهای اجتماعی زنان) بههمراه داشته باشد. با توجه به اینکه بخش اعظم تحقیقات انجام شده داخلی در حوزه خشونت علیه زنان، به خشونتهای خانگی اعمال شده توسط شوهران پرداختهاند، به موضوع مزاحمتهای خیابانی و جنسی، توجه کمتری شده است. مزاحمتهای خیابانی با وجود سکوتی که سالها بر محافل علمی حاکم بود، در دهههای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. محققان و پژوهشگران خارجی در کشورهای مختلف دنیا به دنبال شناخت علمی این مسأله برآمدهاند. اما در داخل کشور تحقیقات انجام شده در این زمینه بسیار اندک است. نظر به شیوع مزاحمتهای خیابانی در برخی شهرهای کشور مانند تهران، مشهد، کرمان، گرگان، شیراز و سنندج ، هدف از انجام این پژوهش، تحلیل اجتماعی مزاحمتهای خیابانی نسبت به دختران و واکنشهای منفعلانهای که آنها به این مزاحمتها نشان میدهند، است. روش: این پژوهش با روش کمی انجام شده است. جمعیت مورد مطالعه 6399 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه مازندران هستند که 362 نفر از میان این دانشجویان، با روش نمونهگیری طبقهبندیشده متناسب و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بوده است و دادهها به وسیله نرمافرار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: یافتههای این پژوهش حاکی از این است که بیشترین پاسخگویان، دانشجویان دختر جوان (میانگین سنی 22.1 سال)، ساکن خوابگاه دانشجویی و در مقطع کارشناسی بودهاند. این پاسخگویان بیشتر متعلق به خانوادههایی با پایگاه اقتصادی- اجتماعی پایین و متوسط بودهاند. به علاوه، 97.4 درصد از پاسخگویان نوعی از مزاحمت خیابانی در طول یک سال گذشته را تجربه کردهاند، در حالیکه 14.1 درصد از آنها مزاحمت خیابانی را روزانه گزارش کردهاند. الگوهای ایجاد مزاحمت نشان میدهد که مزاحمان، مردان جوان (زیر 29 سال) هستند که قربانیانشان را اغلب در مکانهایی مثل خیابانها، پارکها، بازارها و در زمان بین عصر تا شب مورد مزاحمت قرار میدهند. بحث: طبق یافتههای پژوهش حاضر، مزاحمتهای خیابانی بدون در نظر گرفتن سن قربانی، و در زمانها و مکانها مختلف صورت میگیرد و پذیرش ارزشهای مردسالارانه موجب واکنش انفعالیتر به این مزاحمتها میشود. این یافتهها، همسو با نظریه فمنیسم رادیکال است که در آن بر روی چگونگی نظارت مردان بر زنان و همچنین بهکارگیری خشونت علیه آنان تأکید میورزد. هدف اغلب پژوهشهای رادیکال فمنیستی تحلیل خشونت مردان نسبت به زنان است و پردهبرداری از این واقعیت که ارزشهای مردسالارانه، این خشونت را پنهان میکنند، کم اهمیت جلوه میدهند یا گناهش را به گردن زنان میاندازند. طبق این نظریه، خشونت علیه زنان و عکسالعملهای منفعلانه زنان در رابطه با متلکهای جنسی، نشان میدهد زنان در یک نظام مردسالار سرکوب شدهاند. علاوه بر این، میزان پذیرش کلیشههای نقش جنسیتی توسط زنان و دختران بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تأثیری ندارد. طبق آزمون همبستگی پیرسون، متغیر پذیرش کلیشههای نقش جنسیتی با متغیر واکنش به مزاحمتهای خیابانی همبستگی معنادار دارد، ولی نتایج تحلیل رگرسیونی، نشان داد که با افزایش پذیرش کلیشههای نقش جنسیتی، میزان واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی، افزایش نمییابد و افرادی که مطابق کلیشههای نقش جنسیتی خود عمل میکنند، واکنش انفعالیتری را در مقایسه با سایر زنان و دختران، نشان نمیدهند. بهعلاوه این نتیجه حاصل شده است که میزان یادگیری اجتماعی از خانواده، دوستان و همسالان بر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمتهای خیابانی تأثیری ندارد، زیرا رفتار افراد ممکن است تحت تأثیر عوامل فراوانی باشد که نتوان آنها را به عواملی همچون مشاهده و تقلید، تقلیل داد. به نظر میرسد بین فرایند یادگیری بهعنوان گام اولیه برای انجام رفتار، تا وقوع رفتار بهعنوان مرحله نهایی، عوامل و شرایط گوناگونی می توانند بهعنوان عوامل تعدیل کننده مداخله کند. لذا به نظر میرسد در پژوهش حاضر، دخترانی که واکنشهای منفعلانه نسبت به مزاحمتهای خیابانی را از خانواده و دوستانشان، به طور ذهنی فراگرفته بودند، در عمل، ممکن بود، رفتار متفاوتی را بسته به شرایط زمانی و مکانی صحنه مزاحمت، از خود نشان دهند.
|