عنوان
|
بررسی تأثیر ساختار قدرت در خانواده بر هویت بازاندیشانه زنان (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی) |
تعداد صفحات
|
47 |
نویسنده
|
حمید عباداللهی چنذانق - حانیه مددی - سجاد مرادی |
مشخصات نشریه
|
فصلنامه علوم اجتماعی - دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی - علمی پژوهشی پیاپی 66 |
تاریخ انتشار
|
پائیز - 1393 |
درجه علمی
|
علمی - پژوهشی |
محدوده صفحات
|
120-74 |
زبان
|
فارسی |
کلید واژه
|
هویت دانشجویان دختر کلیشههای جنسیتی پدرسالاری بازاندیشی هویت زنان ساختار قدرت در خانواده دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی هویت بازاندیشانه
|
چکیده
|
در جامعه امروز ایران، مسئله هویت از اهمیت و پیچیدگی خاصی برخوردار بوده و مناقشات متعددی پیرامون آن صورت گرفته است. اما این مناقشات در خصوص هویت زنان وجوه بارزتری دارند؛ چرا که از یک طرف تغییرات ساختاری و فرهنگی رخ داده مانند افزایش فرصتهای تحصیلی و شغلی موجب بروز اشکال جدید هویتیابی برای زنان شده است و از طرف دیگر، وجود کلیشههای جنسیتی، زنان را در این زمینه با چالشهای بسیاری مواجه میسازد. هویتیابی فرآیند پیچیدهای است و از عوامل متعددی تاثیر میپذیرد که ساختار خانواده یکی از مهم ترینِ آنهاست. بنابراین، در این تحقیق به بررسی تاثیر ساختار قدرت در خانواده بر هویت بازاندیشانه زنان پرداختهایم. در بخش نظری از دیدگاههای گیدنز در باب هویت و بازاندیشی و نیز منتقدان فمینیست و بوردیوگرای وی و همچنین از مباحث کاستلز در خصوص پدرسالاری استفاده شده است. تحقیق به روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه در میان دختران دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی صورت گرفته است که تعداد کل آنها در زمان تحقیق 1600 نفر بوده است. نمونهگیری به شیوه سهمیهای متناسب صورت گرفته و حجم نمونه 340 نفر بوده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که پاسخگویان در برابر کلیشههای جنسیتی مقاومت زیادی نشان داده و مدیریت بدن نیز اهمیت بالایی برای آنها دارد. بیشترین نسبت الگوی تصمیمگیری و نیز الگوی تقسیم کار در میان خانوادههای پاسخگویان از نوع پدرسالارانه بوده است. بعلاوه، نتایج تحقیق گویای وجود رابطهای معنی دار میان ساختار قدرت در خانواده و میزان هویت بازاندیشانه زنان است؛ به نحوی که میزان هویت بازاندیشانه زنانی که الگوی تصمیمگیری در خانواده آنها از نوع پدرسالارانه است بیشتر از سایر زنان میباشد. در بعد الگوی تقسیم کار خانوادگی نیز بیشترین میزان هویت بازاندیشانه متعلق به زنانی است که الگوی مشارکتی تقسیم کار در خانواده آنها وجود دارد.
|