چکیده
|
مجازات سقطِ عمديِ جنينِ دارايِ روح, از ديرباز در آثار فقهى مطرح بوده است, ولى عبارات بيشتر فقيهان گذشته در اين زمينه خالى از ابهام نيست و همين امر, سبب اختلاف نظر در فهم قول مشهور شده است; در حالى كه مشهور فقيهان اهل سنّت و مشهور فقيهان معاصر شيعه به صراحت, قول به عدم جواز قصاص در قتل عمدى جنين را برگزيده اند. قانون مجازات اسلامى نيز گرفتار ابهام است و حقوق دانان برداشت هاى مختلفى از آن دارند. مهم ترين دليل طرف داران قول به قصاص اين است كه جنين با دميده شدن روح در آن, انسان مى شود و مجازات كشتن هر انسانى, قصاص است. اما با توجه به احكام گوناگونى كه براى جنين و نوزاد وجود دارد, مى توان به اين نتيجه رسيد كه در سير تكوين انسان, مرحله معينى وجود ندارد كه با ورود به آن, همه احكام مربوط به انسان از جمله قصاص قاتل او محقق شود. بنابراين اصل اوّلى, احتياط در دماء, فقدان دليلى روشن بر قصاص و برخى قرائن ديگر, عدمِ ثبوتِ مجازاتِ قصاص در قتلِ عمديِ جنينِ دارايِ روح را اقتضا مى كند.
|