عنوان
|
تحليلي بر خشونت عليه زنان در خانواده (با نگاهي به جامعه تركيه) |
تعداد صفحات
|
16 |
نویسنده
|
نرمینه معینیان |
مشخصات نشریه
|
فصلنامه زن و مطالعات خانواده - دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تبريز - مصوب دانشگاه آزاد سال 5 پیاپی 17 |
تاریخ انتشار
|
پائیز - 1391 |
درجه علمی
|
علمی - پژوهشی |
محدوده صفحات
|
146-131 |
کلید واژه
|
نقشهای جنسیتی خشونت جنسی خشونت خانگی علیه زنان خشونت علیه زنان خشونت اقتصادی خشونت جنسی در خانواده خشونت جنسی علیه زنان خشونت احساسی خشونت کلامی خشونت بدنی مشروعسازی خشونت ترکیه
|
موضوع
|
خشونت عليه زنان / خشونت در خانواده / خشونت زنان عليه همسران / خشونت زنان
|
چکیده
|
در اين مقاله خشونت عليه زنان (از سوي همسران) به عنوان يك مسألۀ مهم اجتماعي (به ويژه در كشور تركيه) بررسی و عوامل مؤثر بر اين مسألۀ، تئوريهاي تبيينكنندهي آن و راهحلهاي مؤثر در پيشگيري يا درمان اين معضل مورد دقت قرار گرفته است. براي جمعآوري اطلاعات و تدوين مطالب از روش كتابخانهاي استفاده شده است. خشونت به عنوان رفتاري عليه تماميت جسمي يا معنوي، اخلاقي، روحي، اموال يا ارزشهاي فرهنگي و سمبليك ديگري تعريف ميشود. خشونت عليه همسر (زن) به چند صورت خشونت احساسي، كلامي، اقتصادي، جنسي و بدني خود را نشان ميدهد. طبق يافتههاي اين بررسي از عوامل مؤثر بر اين نوع خشونت ميتوان از مشكلات اقتصادي مانند فقر يا بيكاري، مصرف الكل به وسيله شوهر، برآورده نشدن انتظارات مربوط به نقشهاي جنسيتي توسط زن يا شوهر و دخالت ديگران در امور زندگي زوجين نام برد. همچنين برخي موانع ناشي از باورهاي نهادي شده به تداوم اين مشكل كمك ميكند. طبق بررسيهاي صورت گرفته در كشور تركيه (كه البته اين مشكل بسياري از جوامع مشابه از جمله در ايران نيز ميتواند صادق باشد) زنان خشونت ديده ترجيح ميدهند اين مشكل را پنهان نگه دارند و آن را به کسی از جمله خویشاوندان، پلیس یا متخصصان روانشناسی و مددکاری اجتماعی بازگو نکنند، زیرا بر این باورند که در این مورد از طرف اطرافیان مورد سرزنش قرار گرفته، به بیلیاقتی در ایفای نقش بایستة خود متهم خواهند شد، این امر از سویی از یاری گرفتن این زنان از امکانات حمایتی جامعه ممانعت میکند و از سوی دیگر تمکین در مقابل رفتار خشونتآمیز شوهر، این رفتار را در وی به یک عادت تداوم یابنده تبدیل میکند، فرهنگ عامیانة جامعه نیز تاحدودی به خشونت مردان مشروعیت میبخشد حتی رسانهها به ویژه سریالهای تلویزیونی با نشان دادن مرد به عنوان فاعل خشونت و زن (همسر) به عنوان تسلیم آن، این آسیب اجتماعی را هر چه بیشتر تقویت میکنند. برخی تئوریهای روانشناختی و جامعهشناختی درصد تبیین خشونت برآمدهاند مانند تئوری غریزهگرای فروید که بروز خشونت را در نتیجة فرافکنی غریزهی مرگ به سوی قربانی تلقی میکند، تئوری مونیز که بروز خشونت را نتیجة وارد آمدن آسیب عصبی، فیزیولوژیک بر فرد تحت تأثیر تحمل فشارهای زندگی میداند. از میان این نظریهها، نظریة یادگیری جایگاه ویژهای دارد. متفکران این دیدگاه خشونت را به عنوان مدل رفتاری تلقی میکنند که بهویژه در فرایند اجتماعی شدن در دوران کودکی توسط کودکانی که خشونت را در خانوادة خود تجربه میکنند، آموخته میشود. یافتههای پژوهشی در مورد تأثیر خشونت در زنان، اثرات شدید روحی و روانی مانند افسردگی، ترس و اضطراب انزوا و فوبیهای مختلف را نشان میدهد. برای پیشگیری یا درمان این مشکل مهم ابتدا رفع موانع ذهنی و فرهنگی که این نوع خشونتها را مشروعیت میبخشند و توجیه میکنند لازم است، سپس روشهایی مانند توانمندسازی زنان، ارائه خدمات مشاورهای مستمر به هر دو طرف، حمایت قانونی و نهادین و اقتصادی از زنان، کنترل برنامههای رسانهای و اصلاح ساختار اقتصادی جامعه ضروری است.
|