عنوان | ساختار جامعه و خشونت علیه زنان |
شماره ویرایش | |
تعداد صفحات | 38 |
نویسنده |
|
مشخصات نشریه | فصلنامه رفاه اجتماعی (مصوب وزارت بهداشت) سال 4 پیاپی 14 |
تاریخ انتشار | پائیز - 1383 |
درجه علمی | علمی - پژوهشی |
زبان | فارسی |
کلید واژه | نظریه فمینیستی خشونت خانگی خشونت خانگی علیه زنان ساختار جامعه خشونت علیه زنان مردسالاری خشونت علیه زنان در ایران وضعیت خشونت علیه زنان در ایران |
موضوع | آسيبشناسي اجتماعي زنان تبعيض جنسي / تبعيض جنسيتي / نابرابري / عدالت جنسیتی فمينيسم، مفاهيم، موضوعات و دانشها مردسالاري / پدرسالاري خشونت عليه زنان / خشونت در خانواده / خشونت زنان عليه همسران / خشونت زنان |
چکیده |
خشونت پدیده ای تاریخی و جهانی است که در همة جوامع و تمام ادوار وجود داشته است. توجه به این پدیده از دهه 70 میلادی آغاز شد و پژوهشهای متعددی در این حوزه انجام گرفت. بررسی در باب خشونت با مشکلاتی همراه است. در این پژوهش ها محقق وارد حوزة خصوصی و صمیمی خانواده میشود و در خصوص رفتاری حساس از افراد سؤال میکند. وجود خشونت در خانواده از طرف قربانی به علل مختلف پنهان نگاه داشته میشود، فراموش میشود و یا در بیان آن اغراق میشود. نبود آمار در خصوص افراد در معرض خشونت، مشکل دیگری در راه دستیابی به نمونة معرف است. مشکل دیگری که در بررسی های خشونت مشاهده می شود تبیینهای نظری موجود است . بسیاری از دیدگاههای نظری موجود عوامل مؤثر در بروز خشونت را در سطح ویژگیهای «فردی مانند» و یا در سطح «خانوادگی مانند» در نظر میگیرند. کلیه این عوامل در شناخت صحیح از پدیده تأثیر دارند. نظریه پردازان فمینیست تبیین های فردی یا خانوادگی را در باب خشونت، برای توضیح کافی نمیدانند. هر چند معتقد هستند این عوامل می تواند به مثابة عاملی تشدید کنندة رفتار خشن عمل کند، تأکید آنان بر وجود ساختار نابرابر روابط قدرت میان زنان و مردان در جامعه و نهادهای آن است. توجه آنان متوجه ساختار مردسالارانهای در جامعه است که به مردان اجازة اعمال قدرت بر زنان را میدهد. از این دیدگاه خشونت عمل انفرادی یک مرد علیه یک زن نیست که با استفاده از ویژگیهای فردی تحت بررسی قرار گیرد، بلکه خشونت رفتاری است که از جانب مردان جامعه بر روی زنان جامعه اعمال میشود. خشونت یک ابزار نظارتی مهم است که هم بازتاب روابط نابرابر قدرت در جامعه است و هم به حفظ روابط نابرابر قدرت کمک میکند. با نگاهی به تحقیقات انجام شده در ایران ناهماهنگی میان دادههای کسب شده مشخص میشود. هم چنین مشخص می شود که در اکثر بررسی ها عوامل مؤثر بر خشونت به صورت متغیرهای فردی و خانوادگی بحث و بررسی شدهاند. این مقاله با توجه به دیدگاه فمینیستی سعی در مشخص کردن اهمیت ساختار نابرابر قدرتی دارد که در حوزههای اقتصاد، قوانین، نیروهای نظارتی جامعه و نهادهای حمایتی جامعه حضور دارد و بر توجه به ساختار جامعه که مردان را تشویق به اعمال خشونت و زنان را وادار به تحمل آن میکند تأکید میکند. |
کد مقاله | 12831 |
تعداد بازدید | 1080 |
|