عنوان
|
تحلیل تطبیقی شعر اعتراض در ادبیات معاصر عراق و ایران با تاکید بر اشعار شش شاعر، (حسن السنید، مظفر النواب، بشری البستانی، سیاوش کسرایی، خسرو گلسرخی و طاهره صفارزاده) |
نام دانشجو / طلبه
|
مرتضی زارع برمی |
استاد راهنما
|
محمدصالح شریف عسکری
|
استاد مشاور
|
حامد صدقی
|
دانشگاه
|
دانشگاه خوارزمی، دانشکده ادبیات و زبانها |
رشته تحصيلي
|
زبان و ادبیات عرب |
مقطع تحصيلي
|
دکتری |
سال اخذ مدرک
|
1395 |
تعداد صفحات
|
880 |
زبان
|
فارسی |
کلید واژه
|
زن در ادبیات ادبیات فارسی زن در ادبیات ایران ادبیات تطبیقی صفارزاده ادبیات عربی زنانه نویسی زن در ادبیات عربی بشری بستانی مردانه نویسی سیاوش کسرایی شعر اعتراضی ادبیات اعتراض ادبیات فارسی معاصر ادبیات عربی معاصر سنید، حسن حمید النواب، مظفر عبدالمجید خسرو گلسرخی
|
موضوع
|
زن و ادبيات / خانواده و ادبیات
|
چکیده
|
ادبیات اعتراض در عراق و ایران معاصر در برابر نظام دیکتاتوری، فرهنگ استبدادی در تمامی سطوح آن، استعمار، نفوذ و گسترش نظام سلطه در کشورهای جهان سومی و مقابله با اسرائیل شکل گرفت و شاعران اعتراض دو سرزمین نسبت به ستم-هایی که از سوی کانون¬های قدرت بر مردم روا داشته شد واکنش انتقادی و خصمانه نشان دادند. ادبیات اعتراض را باید در زمرة ادبیات دادخواهی به شمار آورد و آن را برخاسته از یک نیاز اجتماعی دانست. محور تفکر ادبیات اعتراضی، انسان است. حق¬خواهی و ظلم¬ستیزی جوهر اساسی آن را تشکیل می¬دهد بنابراین ادبیات اعتراض، فرا زمانی و فرا مکانی است. می¬تواند در هر نقطه از جهان ستم، جاری شود و هر جا صدای مظلومی را شنید واکنش نشان بدهد. از این رو ادبیات اعتراض همیشه به وضعیت نادرست، معترض است و بر هر چه ناروا هست فریاد می¬زند. سرایندة آن به تغییر اساسی در جامعه فکر می¬کند؛ تغییری که هم در اندیشه واقع می¬شود و هم در ساختار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رخ می¬دهد. شعر اعتراض می¬خواهد بار دیگر جهان را بر استوانه¬های اصلی خودش تماشا کند. جهانی که از خطر و تهدید نظام سلطه بیرون رفته و به یک محیط امن برای زندگی انسان تبدیل شده است. ادبیات اعتراض برای رسیدن به این منظور بر عاملان سیاست فشار می¬آورد تا انسانی اندیشه کنند و نه سیاسی و اگر از راه گفتگو نتوانست به هدف خود برسد خواهان تغییر در نظام سیاسی می¬شود. "حسن السنید" با نام مستعار (جواد جمیل)، "مظفر النواب"، "بشری البستاني"، "سیاوش کسرایی"، "خسرو گلسرخی" و "طاهره صفار زاده" در زمرة شاعران اعتراض دو کشور عراق و ایران هستند. آن¬ها با خلق مجموعه¬های شعری متعدد، وظیفه ثبت جریان مبارزه و تهییج نیروهای بالنده اجتماعی بر علیه دیکتاتوری و استبداد را برعهده گرفتند و به نفی تقسیم¬بندی¬های سیاه و سفید در عراق و ایران و سایر کشورها پرداختند. به همین دلیل، نگارنده در رسالة حاضر بر آن است با روش تطبیقی (مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا) به تحلیل عناصر اعتراض در اشعار شاعران مورد نظر در سه حوزة درونمایه¬ها، نمادها و مختصات نوشتار مردانه و زنانه بپردازد. کودتا، خشونت نظام سیاسی در برخورد با مخالفان و حذف آن¬ها از صحنة مبارزه یا زندگی، زندانیان سیاسی، فضای پلیسی و امنیتی، اعدام¬های خودسرانه، وابستگی نظام سیاسی به قدرت¬های خارجی و تلاش برای تأمین منافع آن¬ها حتی به قیمت ضررهای ملی، ناتوانی نظام سیاسی از حل معضلات و مشکلات داخلی و جنگ¬های خارجی در زمرة مهم¬ترین عواملی است که شاعران دو کشور را به انتقاد از نظام سیاسی و نظام سلطة جهانی و اعتراض به این دو واداشته است. اعتراض بشری البستانی به تبعیض¬های جنسیتی و سرکوب زنان در فرهنگ مرد سالار عراق را باید بر موارد بالا افزود. شاعران مورد نظر برای رعایت مؤلفه¬های ادبی و زیبایی شناسانه و هم برای در امان ماندن از پیگردها و مجازات¬های قضایی بخشی از پیام¬های اعتراضی خویش را به زبان نمادین عرضه کرده¬اند به همین منظور گسترة عناصر نمادین را در شعر اعتراضی و انقلابی آن¬ها به هشت حوزه تقسیم کردیم: 1. نمادهای برگرفته از طبیعت؛ 2. نمادهای حیوانی؛ 3. نمادهای زمانی؛ 4. نمادهای مکانی خرد و کلان (ساخت انسان)؛ 5. نمادهای ابزاری (ساخت انسان)؛ 6. نمادهای جسمانی و روحانی مرتبط با انسان؛ 7. شخصیت¬ها و نسبت¬های نمادین خوب؛ و 8. شخصیت¬ها و نسبت¬های نمادین بد. تفاوت زنانه نویسی از مردانه نویسی در حوزة شعر اعتراض آخرین موضوعی است که در رسالة حاضر به آن خواهیم پرداخت تا مشخص سازیم جنسیت تا چه میزان بر نوشتار اعتراضی و نوع نگاه شاعر به مسائل پیرامونی تأثیرگذار است. نتایج رساله در این حوزه نشان داد که نظریه¬های متعدد دربارة تفاوت نوشتار مردانه از زنانه و استقلال نوشتار زنانه از نوع مردانه در حوزة شعر اعتراضی قابل اعتنا و اثبات نیست.
|