عنوان
|
تبیین جامعهشناختی بازاندیشی الگوهای نقشهای جنسیتی و تاثیر آن بر انسجام خانواده (نمونه موردی زنان متاهل شهر شیراز) |
نام دانشجو / طلبه
|
صدیقه شعاع |
استاد راهنما
|
مهران سهرابزاده
|
استاد مشاور
|
مجید موحد مجد
|
دانشگاه
|
دانشگاه کاشان، دانشکده علوم انسانی |
رشته تحصيلي
|
جامعهشناسی |
مقطع تحصيلي
|
دکتری |
سال اخذ مدرک
|
1398 |
تعداد صفحات
|
269 |
زبان
|
فارسی |
کلید واژه
|
هویت نقشهای جنسیتی نقشهای زنانه هویت زنانه بازاندیشی انسجام انسجام خانواده نقش سنتی تبیین جامعهشناختی توافق دیدگاه زنان عاطفه الگوهای نقش هویت زنان شیراز سنت گرایی تعیین کنندههای اجتماعی ساختار قدرت معاشرت مساواتگرا مساواتگرای میانه
|
موضوع
|
انواع خانواده زن در خانواده
|
چکیده
|
در چند دهه اخیر زنان با به چالش کشاندن نقشهای سنتی و بازتعریف نقشهای جنسیتی درپی یافتن هویتی فراتر از نقشهای سنتی هستند. هدف از انجام این پژوهش بررسی تغییرات نگرش زنان به نقشهای جنسیتی و تغییر ساختار قدرت در خانواده، شناسایی الگوهای این باز اندیشیها و بررسی تأثیر این الگوها بر انسجام خانواده میباشد که بدین منظور نظریات گیدنز و برگر به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده و انسجام خانواده در شش بعد معاشرتی، عاطفی، توافقی، هنجاری، کارکردی و رسیدن به هدف سنجیده شده است . در این مطالعه بر اساس نمونهگیری طبقه بندی تصادفی 600 نفر از زنان متاهل شهر شیراز در بین مناطق یازدهگانه این شهر انتخاب و پس از جمع آوری دادهها، اطلاعات به وسیله نرم افزارهای اس پی اس اس و ایموس تحلیل شد. بر این اساس نگرش زنان به نقشهای جنسیتی در سه حوزه اجتماعی، خانوادگی و شغلی بررسی و سه الگوی بسیار مساواتگرا، مساواتگرای میانه و سنتگرا تشخیص داده شد همچنین یافتهها نشان داد 51 درصد از نقشهای جنسیتی توسط زنان مورد بازاندیشی قرار گرفته است که در این میان نقشهای خانوادگی و شغلی سهم بیشتری داشته است . همچنین بیشترین انسجام خانواده در الگوی بسیار مساواتگرا و کمترین میزان انسجام در الگوی سنتگرا وجود داشته است. متغیر ساختار قدرت در خانواده نیز در سه حوزه تقارن قدرت، قلمرو قدرت و شیوه اعمال قدرت در خانواده بررسی شده است که نتایج حاکی از متحول شده ساختار قدرت در خانواده دارد و نشان میدهد خانوادهها به سمت مشارکتی و دموکراتیزه شدن سوق یافتهاند به نحوی که 14 درصد خانوادههای جامعه مورد مطالعه مرد سالار، 2/10 درصد از آنها دموکرات و مابقی در حالت بینابینی قرار داشتهاند. همچنین با افزایش تقارن قدرت در خانواده، مشارکتی شدن تصمیمگیریها و افزایش مجابسازی زنان توسط همسرانشان و به طور کلی با استقرار ساختار دموکراتیک در خانواده انسجام آن افزایش مییابد. در جمعبندی کلی نتایج حاکی از آن بود که گر چه تغییرات زیادی در خانواده ایرانی در جریان است اما این تغییرات به معنای فروپاشی نیست. و بنابراین پیشنهاد میشود جامعه در راستای افزایش انسجام خانواده نظم جدید را پذیرفته و ساختار قدرت مشارکتی و دموکرات را در درون خانواده نهادینه کند که در این فرایند حفظ سازگاری با فرهنگ و هویت جامعه ایرانی اهمیت شایانی دارد.
|