عنوان | هویتیابی زنان مهاجر نسل دوم افغانستانیتبار: تحلیل روایت جستار بیمحتوابودن فرم افغانیام بهشدت آزارم میداد |
تعداد صفحات | 26 |
نویسنده |
|
مشخصات نشریه | پژوهشهای راهبردی مسائل اجتماعی ایران سال 13 شماره 4 پیاپی 47 |
تاریخ انتشار | زمستان - 1403 |
محدوده صفحات | 92-67 |
کلید واژه | زنان افغانی داستان کوتاه زنان مهاجر داستاننویسی زنان زن در ادبیات داستانی بحران هویت زن در آثار نویسندگان ادبیات داستانی زن در داستانهای کوتاه نویسندگان زن شخصیتهای زن داستانها هویت زنان ادبیات معاصر هویتیابی داستاننویسی معاصر داستاننویسان معاصر ادبیات داستانی زنان ادبیات مهاجرت ادبیات داستانی افغانستان بازنمایی هویت زنانه نویسندگان معاصر هویتیابی زنانه تحلیل روایت آثار ادبی آثار ادبی زنان زنان مهاجر افغان داستاننویسی شخصیت داستانی زن در ادبیات معاصر نویسنده افغانی زن افغانستانی ایرانی تبار جستار بیمحتوابودن فرم افغانیام بهشدت آزارم میداد داستان کور سرخی عالیه عطایی |
چکیده |
دو مفهوم هویت و وطن به شکلی جداییناپذیر با یکدیگر درهمتنیدهاند. بدون تردید، در ادبیات مهاجرت، ارتباط بین فردیت و سرزمین انکارناپذیر است. مهاجر دائماً در کشمکش میان سرزمین مادری/سرزمین بیگانه، خودی/دیگری و بودن/شدن قرار دارد و مسبب این سرگردانی، رسوخ وطن بر بازنمایی و بازساخت فردیت است. سرزمین مادری و زادگاه در ذهن فرد مهاجر تداعیکنندۀ مفهومی از وطن و هویت هستند که باید در بررسی ادبیات مهاجرت به آن توجه ویژهای شود؛ ازاینرو، این مطالعه با هدف فهم بازنمایی هویت زنانِ مهاجر نسل دوم افغانستانی با بهرهمندی از مفهوم نظری هومی بابا، بیل اشکرافت، رابرت یانگ و ادوارد سعید انجام شده است تا بازنمایی هویت را در ژانر ادبی جُستار شناسایی و متناظر با بافت فرهنگی سرزمین مقصد و مبدأ تفسیر کند. برای نیل به این هدف، جُستار «بیمحتوابودن فرم افغانیام بهشدت آزارم میداد» از مجموعه داستانهای کوتاه «کورسرخی»، نوشتۀ عالیه عطایی نویسندۀ معاصر ایرانی-افغانستانتبار بهعنوان نمونه انتخاب و با به خدمت گرفتن روش تحلیل روایت از «سیمور چتمن» در بخشهای داستان، گفتمان و ایدئولوژی با الهام از تکنیک لیبلیج و همکاران تحلیل شد تا از زبان روایی و مواضع ایدئولوژیک آن در رابطه با بازنمایی هویت پردهبرداری کند. یافتهها حاکیازآن هستند که مفهوم هویت بهعنوان برساختی متصور در جُستار متناسب با گفتمان فرهنگی و سیاسی و موقعیت حاکم بر فضای جامعۀ افغانستان و ایران دستخوش تغییر شده و در همین راستا شخصیت اصلی داستان نیز بهنوعی هویتگریزی، هویت سرگردان و سپس بازگشت به هویت انکارشده را تجربه میکند. چنانچه اضطراب و آوارگی و استیصال ناشی از بحران هویت با صدای حاشیهای و معترض نویسنده به وضع موجود و متن واقعیتهای مسلط، بازتاب یافته است. |
کد مقاله | 50776 |
تعداد بازدید | 20 |
|