عنوان | محدوديتهای اخلاقی در ارائه خدمات به متقاضيان درمان ناباروری |
تعداد صفحات | 0 |
نویسنده |
|
مشخصات نشریه | دوماهنامه اخلاق و تاریخ پزشکی - مركز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی- درمانی تهران - علمی پژوهشی شماره 0 و 2 پیاپی 31 |
تاریخ انتشار | اسفند - 1391 |
درجه علمی | علمی - پژوهشی |
زبان | فارسی |
کلید واژه | محرمانگی ناباروری درمان ناباروری سن والدین روش درمانی محدودیتهای اخلاقی |
چکیده |
پيشرفت دانش و تکنولوژی در عصر حاضر تأثير فزايندهای بر درمان ناباروری گذاشته است، بهطوریکه امروزه، عمدهی بيماران مبتلا به ناباروری با بهکارگيری اين روشها درمانپذير هستند. روشهای درمان ناباروری را میتوان به دو دستهی بزرگ «روشهای درمانی بدون مداخلهی شخص ثالث» و «روشهای درمانی با مداخلهی شخص ثالث» تقسيمبندی کرد. درمان بدون مداخلهی شخص ثالث بهمعنای استفاده از روشهايی است که در آن برای درمان صرفاً از اجزای سلولی يا بدنی زوجين متقاضی استفاده میشود و نياز به مداخلهی شخص ديگری در فرايند درمان نيست، مانند لقاح خارج رحمی (IVF)، IUI، ZIFT و GIFT. حال آنکه در روشهای درمانی با مداخلهی شخص ثالث، زوجين متقاضی درمان بايد از اجزای سلولی يا بدنی فرد يا افراد ديگر بهرهمند شوند. اهدای جنين، اهدای گامت (اسپرم يا تخمک) و رحم جايگزين از اين دستهاند. از آنجا که وظيفهی پدر و مادر در ايجاد محيط امن برای پرورش فرزند يک اصل اخلاقی است، توجه به سلامت جسمی، روانی، توان اقتصادی زوجين و استحکام نهاد خانواده را میتوان از لوازم آن بهحساب آورد. بر اين اساس، ضروری است برای جلوگيری از مشکلات احتمالی آتی و برقراری تناسب ميان خواست زوجين متقاضی درمان و مصلحت نوزاد بهدنيا آمده، حدود استفاده از اين روشها با دقت بيشتری بررسی شود. در اين مقاله، تلاش میشود اهم محدوديتهای اخلاقی در ارائهی خدمات ناباروری به متقاضيان درمان ناباروری با يا بدون مداخلهی شخص ثالث برشمرده شود. زوجينی که دارای حدی از سلامت جسمی نيستند که توان پرورش کودک را داشته باشند، اخلاقاً نمیتوانند خدمات درمان ناباروری را دريافت کنند. بيماریهای ناتوانکنندهی جسمی و معلوليتهای شديد مانند «اسکلروز مولتيپل» و «بدخيميها با بقای کوتاهمدت بيمار» را میتوان در اين دسته گنجاند. علاوه بر اين، سن والدين، بهخصوص مادر، از مسائل حائز اهميت در ارائهی خدمات درمان ناباروری است. سازمان بهداشت جهانی حداکثر سن مادران را برای فرزنددار شدن 49 سالگی توصيه کردهاست. بر اين اساس، میتوان ادعا کرد پدر و مادری که در آستانهی ميانسالی در انديشهی فرزنددار شدن هستند، احتمالاً توان کافی برای ايفای نقش پدر و مادری را ندارند. اين خود دلالتی اخلاقی بر محدوديت ارائهی خدمات به برخی متقاضيان درمان دارد. اختلالات عمدهی روانی و وابستگی زوجين به مواد از ديگر محدوديتهای مهم برای متقاضيان فرزند است. اگر در ارزيابيهای پيش از آغاز درمان، وجود يک اختلال عمدهی روانی از قبيل «اسکيزوفرني»، «اسکيزوافکتيو» يا «اختلال هذياني» در يکی از زوجين ثابت شود يا يکی از آنان مبتلا به اختلالات شخصيت همچون اختلال شخصيت مرزی يا ضد اجتماعی باشد (اينگونه افراد عمدتاً دچار وابستگی يا سوء مصرف مواد مخدر و محرک نيز هستند)، صلاحيت اخلاقی لازم را برای فرزنددار شدن از دست خواهند داد، هرچند خود اين حق را برای خود قائل باشند که صاحب فرزند شوند. از لحاظ حقوقی، نمیتوان محجوران را از فرزندآوری منع کرد اما در موارد درمانی، توجه جدی به مصلحت طفل يا اطفال حاصل از درمان را نبايد از نظر دور داشت. افزون براين، استفاده از روشهای درمانی با مداخلهی شخص ثالث، درست بهدليل دخالت شخص ثالث در روند درمان، میتواند ابهاماتی را در ايفای نقش پدری و مادری برای متقاضيان ايجاد کند. به هميندليل، افزون بر مسائل پيشگفته محدوديتهای اخلاقی بيشتری را در اين خصوص بايد مدنظر قرار داد. تولد و پرورش کودک در نهاد خانواده از محدوديتهای اخلاقی مهم در درمان ناباروری با مداخلهی شخص ثالث است. بيشک، زوجينی که رابطهی آنها متزلزل و در آستانهی فروپاشی است، شرايط اخلاقی مناسب برای پرورش فرزند حاصل از درمان خود را ندارند. از ديگر لوازم مهم تقويت نهاد خانواده و ايجاد آرامش برای کودک رعايت اصل «محرمانگي» است. کودکی که از ابتدا با واهمهی شناخت پدر و مادر بيولوژيک خود زندگی کند، ممکن است هيچگاه نسبت به والدينی که او را پرورش دادهاند، اطمينان پيدا نکند. از اين رو، رعايت محرمانگی يک حد اخلاقی مهم در درمان ناباروری است. علاوه بر اين، از آنجا که استفاده از روش درمان با مداخلهی شخص ثالث تنها در مواقع ضروری توصيه ميشود. میتوان با توجه به تعداد فرزندان موجود در خانواده، درمان متقاضيان دارای فرزند را محدود کرد چراکه بهنظر میرسد با وجود فرزندان در خانواده، نياز به فرزنددار شدن به کمک روشهای درمانی پرهزينه، از ميان ميرود و میتوان امکانات موجود را در موارد فوریتر برای ديگر متقاضيان بهکار گرفت. منع ارائهی خدمات درمان ناباروری به متقاضيان با اختلالات جنسيتی، اعم از دوجنسيتی حقيقی و دوجنسيتی کاذب نيز از ديگر مسائل حائز اهميت در حوزهی سلامت جسمی متقاضيان اين روشهاست، چرا که در اين موارد، کودک بهدنياآمده از يک خانوادهی متعارف برخوردار نخواهد بود، ضمن آنکه بسياری از اختلالات جنسيتی، بهويژه اختلالات هويت جنسی، امکان زندگی متعارف را در جامعه از مبتلايان سلب يا دستکم محدوديت شديدی بر آنان اعمال میکند که اين محدوديت بهناچار بر کودک نيز تحميل خواهد شد. بنابراين، با توجه به مسائل پيشگفته، هر کدام از موانع موجود میتواند بنا بر دلايل و مبانی اخلاقی يک محدوديت اخلاقی به شمار آيد. توجه به اين محدوديتها میتواند از مخاطرات احتمالی که ممکن است زندگی کودک را دچار مشکلاتی جدی کنند، جلوگيری کند. بر اين اساس، لازم است محدوديتهای اخلاقی ذکر شده در بالا در مراکز درمانی رعايت شده و در صورت ضرورت، در تدوين کدهای اخلاقی و نيز مقررات ناظر بر درمان ناباوری مورد توجه قرار گيرد. * فایل بارگذاری خواهد شد * |
کد مقاله | 18508 |
تعداد بازدید | 585 |
|